بر اساس یافته های مطالعه، کارآفرینان در جستجوی فعال فرصت‌ها، بیشتر به ترسیم دورنمای آینده و پیش‌بینی ملزومات آن، سازماندهی کارها، پیش‌بینی تقاضاها، مزایای رقابتی و ماهیت بازار و برنامه ریزی برای چند سال آینده در همان مرحله شناسایی فرصت می‌پردازند. یکی از وظایف مهم مدیریت کسب و کار، برنامه ریزی است. با توجه به یافته اخیر، کارآفرینان در امر برنامه ریزی برای آینده کسب و کار در شناسایی فرصت‌ها بهتر عمل کرده‌اند. سازماندهی نیز نیل به هدف را میسر می‌سازد و پیش نیاز انجام درست آن برنامه‌ریزی دقیق‌تر است. مسلماًً بقا و توسعه‌ یک کسب و کار بدون برنامه‌ریزی دقیق امکان پذیر نیست و این امری است که هر کارآفرین موفقی بدان واقف است. این در حالی است که افراد مورد مطالعه در جستجوی فعال فرصت‌های کارآفرینانه از کاربرد خلاقیت به صورت هدفمند و بررسی جدیدترین تولیدات و خدمات موجود در دنیا کمترین بهره را می‌گیرند. خلاقیت اغلب عامل متمایز کردن کسب و کارهای دارای رشد بالا از شرکت‌های معمولی و متوسط است(کریمی و مهدوی، ۱۳۹۰ ،ص. ۱۲۷). شاید یکی از دلایل عدم توجه کارآفرینان مورد مطالعه به کاربرد خلاقیت به صورت هدفمند این باشد که از آن جایی که نوآوری با عدم اطمینان و تردید همراه است، این عدم اطمینان، پیش‌بینی مشخص و هدفمند استفاده از خلاقیت در شناسایی فرصت‌ها را برای کارآفرینان بسیار سخت می‌کند و از این رو، اجتناب از کاربرد همیشگی آن امری بدیهی است. از طرفی، شاید یکی از نقص‌هایی که منجر به بررسی محدود کارآفرینان از جدیدترین تولیدات و خدمات موجود در دنیا شده است، عدم به‌کارگیری گسترده آنان در رابطه با خلق راه‌حلهای نوآورانه است. کارآفرینان مورد مطالعه از برنامه‌ریزی به هنگام، در رویارویی با فرصت‌ها و بررسی ایده های جدید و متنوع بیشتر استفاده می‌کنند. در حالی که در شناسایی ایده های کارآفرینانه بکر و مؤثر در رشد و توسعه‌ کسب و کار چندان بهره‌ای نمی‌برند. شاید یکی از دلایل اصلی مسئله اخیر این باشد که عده‌ای از کارآفرینان پس از برقراری و تثبیت کسب و کار بیشتر به دنبال حفظ وضعیت موجود هستند و ممکن است محدودیت‌های سنی، رسیدن به آستانه خطرپذیری از دیدگاه کارآفرین و عدم توان برقراری تعادل کار و زندگی و یا مشکلات خانوادگی بر این وضع اثر بگذارد که جای بررسی بیشتر دارد. در بسیاری از مواقع، کار باعث اختلال در امور زندگی شخصی می‌شود (موریانو و گرجیوسکی، ۲۰۰۷ ،۶۹) و صاحبان کسب و کار به دلیل آنکه بتوانند وقت بیشتری را در کنار در بخش تحلیل مسیر به منظور بررسی رابطه بین سرمایه فکری و رفتارهای شناسایی فرصت‌های کارآفرینانه، نتایج بیانگر رابطه‌ مثبت و معنی دار بین این دو متغیر بوده بدین معنی که هر چه سرمایه‌ فکری کارآفرینان در کسب و کارها بیشتر باشد، احتمال شناسایی فرصت نیز افزایش می‌یابد. در برخی از تحقیقات نتیجه فوق مورد تأیید قرارگرفته است (هورمیگا و همکاران، ۲۰۱۰؛ فاطیما و همکاران، ۲۰۱۱؛ اوباساران و همکاران،۲۰۰۸؛ صارمی و علیزادهثانی، ۱۳۸۸؛ امینبیدختی، ۱۳۸۸). در واقع کسب و کارها می‌توانند از طریق گسترش و ایجاد منابع خاص، با ارزش، نادر و غیرقابل تعویض، صاحب عملکرد بهتر و بالاتر شده، همچنین از مزایای رقابتی مناسبی بهره‌مند شوند که این امر مستلزم وابستگی گسترده‌ای به سرمایه‌گذاری در منابع خاص به منظور به‌کارگیری ابداعات دارد و این مهم با سرمایه‌ فکری فناوری اطلاعات، مزایای آن و مشورت با متخصصان باشد.

 

خانواده خود بگذرانند، مجبور به حفظ وضعیت موجود می‌گردند. حمایت می‌شود (پورزمانی و کریمی، ۱۳۸۹،ص ۴). مطابق یافته ها، دانش و آگاهی، انگیزه درونی، خلاقیت و تجربه‌ مدیریتی به ترتیب مهمترین متغیرهای تشکیل دهنده سرمایه‌ فکری را تشکیل می‌دهند. از این رو، می‌توان گفت که دانش و آگاهی و انگیزه درونی کارآفرین بیشترین نقش را در شناسایی فرصت داشته است. یافته های برخی از تحقیقات، نتیجه اخیر را تأیید می‌کند (فاطیما و همکاران، ۲۰۱۱؛ انیس و محمد، ۲۰۱۲؛ صارمی و علیزاده ثانی، ۱۳۸۸؛ امینب یدختی،۱۳۸۸). در توضیح این امر باید اذعان داشت که دانش و آگاهی، هوشیاری کارآفرینانه را افزایش داده و کارآفرینان را برای شناسایی فرصت‌های ویژه که برای دیگران قابل مشاهده نیست آماده می‌کند (انیس و محمد، ۲۰۱۲).

 

آموزش کارآفرینی ‌و تاریخچه ی آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...