‌بنابرین‏ در عصر جهانی شدن که رقابت­پذیری یک موضوع مهم در بین سیاستگذاران سطوح مختلف در دنیا‌ است، سازمان ها چه در عرصه بازارهای داخلی و چه در صحنه بازارهای خارجی با هدف حرکت از موقعیت رقابتی فعلیشان به موقعیت جدید و قوی تر، استراتژی های(راهبردهای) کسب و کار خود را تدوین می نمایند(سید جوادین، ۱۳۸۶) که این استراتژی ها با ارزش ویژه برند توانمند می­شوند لذا ارزش ویژه برند می ­تواند به ابزاری قدرتمند در بازار رقابتی(دلگاد و بالستر و جوزلوئیس، ۲۰۰۵) و عاملی مهم برای بهبود فعالیت‌های بازاریابی(سینها و همکاران، ۲۰۰۸) تبدیل گردد.

 

اجرای مدیریت ارزش ویژه برند نیازمند آن است که چشم انداز گسترده ای از نگرش­های مختلف نسبت به ارزش ویژه برند و ارزش گذاری آن اتخاذ شود تا شیوه ی تاثیرگذاری راهبردهای برندسازی به درستی درک شده و سازمان دریابد که چگونه این راهبردها منعکس کننده ی اهداف آن است(کلر، ۱۳۸۹).

 

‌بر اساس مطلب گفته شده می توان نتیجه گرفت که توجه به فرایندهای بازاریابی به منظور درک رقبا و محیط فعالیت سازمان امری ضروری می‌باشد ‌بنابرین‏ در این قسمت پیرو مطالب بیان شده در خصوص اهمیت بازاریابی در شرکت های دانش بنیان به پژوهش هایی که به واسطه آن ها مدل مفهومی تحقیق استخراج شده است پرداخته می شود.

 

در الگوی تعالی EFQM، به رابطه میان رهبری و استراتژی اشاره شده است. برای مثال رهبران در سازمان های متعالی جهت گیری و تمرکز استراتژیک روشنی را تعیین کرده و آن را در میان می‌گذارند و سطح بالایی از اعتماد ذی نفعان را از طریق اتخاذ ساز و کارهایی مؤثر برای درک سناریوهای آتی و مدیریت اثربخش ریسک های استراتژیک،عملیاتی و مالی تامین می‌کنند(نجمی،۱۳۹۳). علاوه بر آن الگوی مالکوم و بالدریج نیز حاکی از وجود رابطه میان رهبری و استراتژی می‌باشد. معیارهای این الگو، شامل شمای سازمانی، برنامه ریزی راهبردی، تمرکز بر مشتری و بازار، اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن، تمرکز بر منابع انسانی، مدیریت فرایند و نتایج تجاری است.معیار برنامه ریزی راهبردی شامل دو زیر معیار طراحی راهبرد و به کارگیری راهبرد می‌باشد(شیرخدایی،۱۳۸۸).همچنین در الگوی سرآمدی اروپایی نیز رابطه میان رهبری و استراتژی نشان داده شده است. به علاوه در پژوهشی تحت عنوان برنامه ریزی بازاریابی (اسلام،۱۳۸۲) نیز این رابطه نشان داده شده است. همینطور مقاله “طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی با رویکرد ترکیبی ” خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹) نیز حاکی از وجود رابطه میان متغیر رهبری شرکت های دانش بنیان و استراتژی های بازاریابی می‌باشد.

در زمینه تاثیر رهبری بر تحلیل و درک بازار در پژوهشی تحت عنوان “طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی با رویکرد ترکیبی ” خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹)، این رابطه نشان داده شده است. به علاوه الگوی سرآمدی مالکوم و بالدریج نیز گویای وجود رابطه میان متغیر رهبری با تحلیل و درک بازار می‌باشد .

 

در زمینه رابطه میان رهبری و استراتژی های بازاریابی ،در مقاله “طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی با رویکرد ترکیبی ” خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹)، فرضیه تاثیر رهبری شرکت های دانش بنیان بر استراتژی های بازاریابی بیان شده است.به علاوه این رابطه در الگوی بازاریابی مالکوم و بالدریج نیز بیان شده است.

 

در خصوص ارتباط میان رهبری و زیر ساخت در پژوهش “طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی با رویکرد ترکیبی ” خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹)، به رابطه میان رهبری بر زیر ساخت اشاره شده است.همچنین وجود این رابطه در الگوی سرآمدی اروپایی نیز نشان داده شده است.

 

در زمینه رابطه میان تحلیل و درک بازار و آمیخته بازاریابی، در الگوی فرایند بازاریابی از نظر مک دونالد به وجود این رابطه اشاره شده است. همچنین مطالعات خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹) نیز حاکی از وجود رابطه ای میان تحلیل و درک بازار و آمیخته بازاریابی می‌باشد.

 

در زمینه ارتباط میان استراتژی های بازاریابی بر آمیخته بازاریابی در مطالعات خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹) در زمینه وجود این رابطه بحث شده است. به علاوه این رابطه با الگوی فرایند بازاریابی مطرح شده توسط مک دونالد نیز سازگار است. همچنین در الگوی چرخه سر آمدی بازاریابی رولند برگر نیز این رابطه مطرح شده است.

 

در زمینه رابطه میان زیرساخت و آمیخته، در الگوی فرایند و مؤلفه‌ های برنامه ریزی راهبردی بازار از دیدگاه پراید و فرل به عناصر زیرساخت و آمیخته بازاریابی توجه شده است به علاوه در مطالعات خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹) نیز به وجود این رابطه اشاره شده است.

 

در زمینه رابطه میان آمیخته بازاریابی و ارزش ویژه برند، در پژوهش جلالی فراهانی(۱۳۹۲) به روابط میان متغیرهای قیمت و ارزش ویژه برند اشاره شده است همچنین در تحقیق صحت، با جمالوی و کشکولی(۱۳۹۱) نیز تاثیر قیمت بر کیفیت و بر وفاداری مورد بررسی قرار گرفته است و ارتباط میان متغیر توزیع و تاثیر آن بر کیفیت، وفاداری و آگاهی ارزیابی شده است به علاوه در تحقیق بریستین و زوریلا (۲۰۱۱) به رابطه قیمت با وفاداری و آگاهی و رابطه قیمت با کیفیت پرداخته شده است.همچنین در پژوهشی از ویلارجو و سانچز(۲۰۰۵) تاثیر قیمت بر نام و نشان تجاری بررسی شده است. به علاوه تحقیقات گیون و همکاران(۲۰۱۱) حاکی از وجود رابطه میان سیستم توزیع و آگاهی می‌باشد.مشابه تحقیق صحت، باجمالوی و کشکولی، نتایج تحقیق هانگ و سریلگو(۲۰۱۲) نیز نشان می‌دهد که متغیر توزیع بر کیفیت، وفاداری و آگاهی تاثیر دارد. در پژوهش جلالی فراهانی (۱۳۹۲)پیشبرد فروش با ارزش ویژه برند رابطه دارد. در پژوهش ویلارجو و سانچز(۲۰۰۵)یافته ها نشان داد که میان میزان تبلیغات صورت گرفته و سه بعد ارزش نام و نشان تجاری یعنی کیفیت درک شده، آگاهی از نام و نشان تجاری و تداعی نام و نشان تجاری رابطه وجود دارد.

 

در زمینه رابطه میان تحلیل و درک بازار و استراتژی بازاریابی در مقاله “طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی با رویکرد ترکیبی ” خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹) به ان اشاره شده است.همچنین فرایند طراحی و اجرای راهبرد بازاریابی از منظر واکر و همکاران و الگوی فرایند بازاریابی مک دونالد نیز به آن ها پرداخته است.

 

در زمینه رابطه میان زیر ساخت و تحلیل و درک بازار در مقاله “طراحی الگوی سرآمدی بازاریابی با رویکرد ترکیبی ” خداداد حسینی و همکاران(۱۳۸۹)، همچنین الگوی سرآمدی مالکوم بالدریج ‌به این متغیر ها اشاره شده است.

 

سایر پژوهش هایی که در نهایت منجر به استنتاج الگوی مفهومی پژوهش حاضر شدند نیز ارائه گردیده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...